نقد تحقیقات شرق شناسی و جامعه شناسی درباره رابطه اسلام و سرمایه داری

نویسنده

چکیده

هر گونه تلاش جامعه شناسانه برای تعیین این مسأله که آیا اسلام مانع پیشرفت سرمایه داری صنعتی شده است یا نه‘ باید در متن تحلیلی جامعتر و وسیع تر از مشخصات کلی اجتماعی‘ سیاسی و اقتصادی تمدن اسلامی انجام می گیرد. این مساله گسترده جامعه شناسی تطبیقی‘ به نوبه خود‘ نمی تواند از انزاع دیرینه بر سر شباهت ها و تفاوت های تکامل تاریخی عالم اسلام جهان و مسیحیت مجزا گردد. بدینسان‘ مطالعاتی که برای بررسی روابط میان نهادهای اسلامی و رفتار اقتصادی‘ از مسائل نسبتاً محدودی چون فعالیتهای کارفرمائی بهره جسته اند‘ تنها جنبه های معینی از رویارویی تاریخی و جامع میان فرهنگ های اسلامی و مسیحی را مورد مطالعه قرار داده اند.
مفاهیم سیاسی و دانشگاهی موجود درباره واقعیت اجتماعی اسلام بدنبال قرنها کشمکش نظامی و اقتصادی برای تسلط بر خطوط تجاری جهانی شکل گرفته است. به علاوه نمونه ها و معیارهای شاخصی که برای درک ساختارهای اسلامی مورد استفاده قرار گرفته اند‘ از متن کشمکش های سیاسی اروپا در اوان پیدایش حکومت های مطلقه در قرن هفدهم و دموکراسی پارلمانی در قرن نوزدهم سربرآورده اند. این ملاحظات صرفاً نشان دهنده این واقعیت است که هرگونه ارزیابی از بحث هائی که بر سر رابطه اسلام و کاپیتالیسم صورت گرفته می بایست بطور همزمان کنکاشی در جامعه شناسی شناخت باشد.