کاربرد انسان شناسی سیاسی در کشورهای در حال توسعه

نویسنده

چکیده

آغاز انسان شناسی به اواخر قرن نوزده و اوایل قرن حاضر برمی گردد‘ یعنی زمانی که کشورهای اروپای غربی بخش بزرگی از جهان‘ اقوام و فرهنگهای بی شماری را زیر سلطه نظام اقتصادی – سیاسی خود گرفتند و برای تداوم این سلطه نیاز به شناخت این مردمان و فرهنگ آنها بود. پس از جنگ جهانی دوم و با استقلال یافتن مستعمرات سابق‘ انسان شناسی سیاسی رسالتی تازه پیدا کرد و آن یاری رساندن به فرایند تشکیل دولتهای ملی در این کشورها بود. زیرا‘ بافتها‘ نهادها وباورهای سنتی موانعی جدی بر سر راه شکل گرفتن این دولتها بودند. در این مقاله ضمن ارائه تاریخچه مختصری از انسان شناسی سیاسی‘ مشکلات تشکیل دولتهای ملی و کاربردی عملی انسان شناسی سیاسی برای رفع این مشکلات مطرح می شود.

کلیدواژه‌ها