الگوهای اسکان جمعیت در دو دهه اخیر با تاکید بر شهرکهای سازمانی
نظام استقرار و الگوی پراکندگی جمعیت در نقاط شهری وروستایی کشور وتوزیع جمعیت در کانون های شهری حاکی از آن است که بین توزیع منابع و امکانات و جمعیت تناسبی وجود نداشته و نتیجه ناشی از آن از بین رفتن تعادل منطقه ای و افزایش نابرابری های جغرافیائی کشور و در مراکز مهم شهری مانند تهران‘ اصفهان‘ مشهد و تبریز به مصرف بی رویه منابع و در مناطق کم تراکم و کم جمعیت استان های سیستان و بلوچستان‘ هرمزگان‘ بوشهر‘ یزد‘ کرمان و خراسان به راکد ماندن منابع طبیعی و از بین رفتن تعادلهای زیست محیطی مانند پیشروی کویر منجر شده و امروزه نه تنها سیستان و بلوچستان که روزی انبار غله کشور بود در معرض هجوم شن های روان قرار گرفته است بلکه تهران نیز از جنوب و جنوب شرقی (ورامین و گرمسار) و جنوب غربی (بوئین زهرا‘ شهریار و ساوه) در محاصره شن های روان قرار گرفته است.
از جمله عوامل مؤثر در الگوی تمرکز و پراکندگی جمعیت کشور استقرار صنایع پیرامون شهرهای بزرگ بمنظور جایگزین ساختن نیروی کار مازاد بخش کشاورزی در صنعت و افزایش سهم اشتغال در بخش خدمات از دهه 50 به بعد می باشد.
با افزایش فشار جمعیتی روستاها بنابر قانونمندی تراکم حیاتی ‹‹جمعیت بر حسب اراضی کشاورزی›› از یکسو و از سوی دیگر ورود مکانیزاسیون به کشاورزی و جایگزین شدن نیروی کار مکانیکی (تراکتور‘ کمباین) در مراحل کاشت و برداشت و کاهش نقش نیروی کار انسانی زمینه دفع جمعیت فاقد زمین وسایر عوامل تولید از روستاها بیش از پیش هموار شده و استقرار صنایع پیرامون شهرهای بزرگ و ایجاد فرصت های شغلی در بخش صنعت و خدمات مهاجرت های روستائی را سرعت بخشیده است.
مهاجرت های روستائی بتدریج به گسترش ناموزون شهرهای بزرگ منجر شده و عوارض و پی آمدهائی چون پیدایش کمربند فقیر پیرامون شهرهای بزرگ‘ گسترش حاشیه نشینی و شکل گیری محله های مهاجرتی در حاشیه شهرها‘ گسترش فرهنگ فقیر‘ بحران غذائی و فقر جمعی و قرار گرفتن ساکنین مناطق حاشیه نشنین در زیر خط فقر‘ تضاد در الگوی زیست‘ آلودگی محیط زیست‘ تشدید نابرابری های اجتماعی‘ توسعه بیکاری و واسطه گری و اقتصاد دلالی‘ حرکت ساختار اخلاقی شهر بسوی بی هنجاری و کم رنگ شدن ارزشهای اخلاقی و پیدایش صور مختلفه کجرفتاری های اجتماعی را بهمراه داشته است.
سیاست هائی که در زمینه تأثیرگذاری بر الگوی توزیعی جمعیت اتخاذ شده بطور عمده به اسکان بخشی از سرریز جمعیتی شهرهای بزرگ منحصر شده است.
الگوهای اسکان نیز تحول یافته و شامل اسکان جمعیت در شهرکهای خوابگاهی‘ اقماری‘ سازمانی و استقرار جمعیت در سرزمین های جدید بوده و در زمینه محرومیت زدائی و از بین بردن عوامل بازدارنده و موانع موجود بر سر راه رشد و توسعه مناطق محروم گام های اساسی برداشته نشده و بهمین سبب جابجائی های جمعیتی از مناطق روستائی به شهرهای بزرگ و از بخش کشاورزی به صنعت و خدمات روند صعودی شتاب آلودی را پیموده است.