تعریف نظام گسختگی اجتماعی

نویسندگان

چکیده

بطور کلی در تجزیه و تحلیل مسائل اجتماعی دو نظریه کلی را می توان مشخص کرد. البته جداکردن این دو نظریه از یکدیگر به سادگی صورت نمی گیرد و اساساً کاری منطقی نیست. معهذا از جهت سهولت در بررسی و درک آسانتر مطالب به این کار مبادرت ورزیده ایم . گروهی را اعتقاد بر آن است که رفتارهای انحرافی که از افراد سر می زند وقتی زیاد گردد باعث بوجود آمدن نظام گسیختگی می شود و گروهی دیگر برعکس معتقدند که وقتی جامعه ای دچار نظام گسیختگی شود موجبات بوجودآمدن رفتارهای انحرافی فراهم گردیده است.
در بحث از نظریه ها در واقع نمی توان و نباید این دو مفهوم از هم جدا کرد. شاید بتوان گفت که رفتارهای انحرافی و نظام گسیختگی اجتماعی هردو می توانند هم بعنوان متغیر مستقل و هم بعنوان متغیر وابسته بحساب آیند‘ باین ترتیب که در شرایطی خاص‘ رفتارهای انحرافی نقش مستقل را بازی می کنند و بنابراین نظام گسیختگی متغیر وابسته و تابع آن خواهد بود و در شرایطی دیگر‘ بعکس‘ نظام گسیختگی متغیر مستقل است و رفتارهای انحرافی متغیر وابسته.
"نظام گسیختگی" و "رفتارهای انحرافی" دو مفهوم متفاوت ولی جدایی ناپذیرند. البته‘ چنانکه قبلاً هم گفتیم‘ برای سهولت کار این دو مفهوم را بطور جدا از هم مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار می دهیم.
مهمترین مسئله تعریف این دو مفهوم است. باید دید این مفاهیم چگونه بوجود آمده و مطرح شده اند و در بررسی آنها چه مسائلی مطرح می گردد.
در واقع باید گفت که این دو مفهوم آنقدر به هم وابسته اند که جداکردن آنها از یکدیگر و سخن گفتن درباره آنها بصورت تک تک اشکالات بسیاری بوجود خواهد آورد. قبل از تعریف مفاهیم مورد نظر‘ این سؤال مطرح می شود که آیا اصولاً نظام گسختگی وجود دارد یا نه‘ چنانکه بعضی معتقدند که در هیچ حالتی نظام گسیختگی بوجود نخواهد آمد‘ بلکه آنچه جلب توجه می کند وقوع دگرگونی در سازمانها است. باین ترتیب‘ نظامها عوض می شوند و نوع جدیدی سازمان شکل می گیرد.