انتقال مرگ و میر‘ اختلال در سلامتی و برنامه ریزی بهداشتی

نویسنده

چکیده

به جرأت می توان گفت که تا اواسط قرن هجدهم میلادی شاخص امید زندگی در بد تولد (شانس متوسط زندگی برای یک نوزاد) در هیچ کشوری به رقمی بالاتری از 35 سال نرسیده بود. در اواسط قرن نوزدهم شاخص امید زندگی در تعدادی از کشورهای اروپای غربی و شمالی به 40 سال رسید. اکنون در تمام کشورهای پیشرفته صنعتی امید زندگی به رقمی بیش از 70 سال رسیده است. این افزایش بی سابقه در امید زندگی در مدتی نسبتا کوتاه را مرحله انتقالی مرگ و میر نام نهاده اند. معمولاً در طی مرحله انتقالی علل مرگ ومیر از بیماریهای عفونی و انگلی (برون زا) به بیماریهای غیرعفونی و انگلی (درون زا) تغییر می یابد. بدین ترتیب مرحله انتقالی مرگ و میر ملازم با انتقال اپیدمیولوژیک است. از آنجایی تعریف و اندازه گیری مرگ و میر پیچیدگی چندانی ندارد‘ شاخصهای مرگ و میر و علل فوت مدتها در ارزیابی وضعیت بهداشت به طور بلامنازع به کار گرفته می شدند. در چند دهه اخیر صاحبنظران شاخصهای مرگ و میر را که معرفهای غیرکافی برای ارزیابی وضعیت بهداشتی هستند‘ مطرح و درباره آن بحث کرده اند و این نظر که اتکا به شاخصهای مرگ و میر به تنهایی نمی تواند ارزیابی درستی از وضعیت بهداشتی به دست دهد‘ تقویت شده است. چنین روندی منجر به آن شد که ابعاد مرتبط با اختلال در سلامتی (بیماری‘ ناتوانی و معلولیت) در مطالعات‘ تحقیقات و برنامه ریزیهای بهداشتی به طور فزاینده ای مورد توجه قرار گیرد.

کلیدواژه‌ها