مفهوم سرمایه‘ یکی از غنی ترین چارچوب های تبینی در ملاحضات جامعه شناسی و اقتصادی معاصر است. این مفهوم طی چهار دهه گذشته دست خوش تحولاتی گردیده است که به واسطه آن ها ظهور نظریه های جدید سرمایه نظیر سرمایه انسانی‘ سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی می باشیم. در این میان‘ سرمایه اجتماعی که اخیرترین درنظریه های جدید سرمایه به شمار می آید در عین آن که پیوستگی مفهومی خود را به دلیل بعضی مضامین مشترک با سرمایه در معنای کلاسیک و جدید خود حفظ نموده‘ اما بیشتر از اشکال دیگر سرمایه حالتی استعاره ای داشته و نیز از عینیت کم تری برخوردار است؛ ضمن اینکه در ادبیات نظری و تجربی مربوطه‘ این مفهوم گاهی اوقات در معانی بسیار متفاوت و کارکردهای بسیار متنوع به کار رفته است. از این رو‘ بازنگری این مباحث برای مقایسه و طبقه بندی تعاریف‘ کارکردها و در نهایت رویکردهای نظری مطرح در این حوزه‘ خصوصاً به دلیل نبودن این مفهوم حایز اهمیت است. انجام این مهم هدف مقاله حاضر می باشد.