در این مقاله ابعادی از فلسفه ویتگنشتاین مورد بررسی انتقادی قرار می گیرد که این فلسفه را برای عالمان علوم اجتماعی مطلوب و خواستنی جلوه داده است مستدل خواهد شد که اگر چه برخی از محققان درحیطه های متعد علوم اجتماعی فلسفه متاخر ویتگنشتاین را مفید می دانند و به رغم آن که بصیرتهای ویتگنشتاین درباره امر اجتماعی بسیار راهگشا است رویکرد او در کل دچار نواقص جدی است تاثیر کلی این نقائص مفهومی به خطر انداختن غینیت علوم اجتماعی و ارزش شناختی تحقیق است.