دانشیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
چکیده
مباحث و گفتگوهای جدیدی در ارتباط با حوزه جامعهشناسی معرفت مطرح است به طوری که بعضی احساس میکنند جامعهشناسی معرفت جدیدی شکل گرفته که نه تنها با جامعهشناسی معرفت کلاسیک متفاوت است بلکه با آن در تضاد است. در این راستا مقاله حاضر ایدهها و جریانات مهم در شکلگیری جامعهشناسی معرفت کلاسیک با تنوع برداشتها و تأکیدات را تشریح نموده و از جمله مسأله فرهنگ را که عامل برجسته در بحثهای اخیر است در آن جریانات مورد بحث قرار میدهد. مقاله، سپس زنجیره تاریخی توسعه و تحول نظری در این رشته را به تأکیدات و برداشتهای جامعهشناسی معرفت "جدید" میرساند و نشان میدهد که عمدة این مباحث در دوره کلاسیک جامعهشناسی معرفت نه مغفول بودهاند و نه مهجور.