ادبیات، ارتباط خود با جامعه را گاه به صورت آشکار و گاه به صورت پنهان بیان میکند. حتی زمانی که نویسنده نیت پرداختن به مسائل اجتماعی را ندارد، متن، به سبب شبکة پیچیدة دلالتهایش با حیات اجتماعی ارتباط مییابد. از نظر فرمالیستهای روس شکل یک متن ادبی، گویاترین بیان تعامل متن و جامعه است و حتی زمانی که محتوای اثر رابطهاش را با جامعه پنهان میکند، شکل ادبی نمایانگر این رابطه است. ساختگرایان فرانسوی با تعمیق آرای فرمالیستها، تحلیل "نوشتار" یا همان شیوة بیان خاص نویسنده را بهترین بازنمایی تعامل اثر ادبی و جامعه به شمار آوردند. بر این اساس، بررسی "نوشتار"، بهترین شیوة فهم رابطة میان ادبیات و جامعه است. در عین حال، بدیهی است که این بررسی به یک چارچوب نظری نیازمند است که تبیین رابطة دوسویة کارکردهای ادبی و اجتماعی را از جمله وظایف خود به شمار آورد؛ بنابراین استناد به "نظریة نظام چندگانة" ایتامار اون زهر در تحقیق حاضر در این راستا توجیهپذیر است. باید دانست که این نظریه، نوعی رویکرد "عام" به مهمترین عرصههایی است که حیات فرهنگی جوامع را شکل میدهند، از اینرو تعامل ادبیات و جامعه را صرفاً در کلیات آن مطرح میکند و ردیابی این تعامل در "نوشتار ادبی" وظیفهای است که انجام آن را مقالة حاضر به عهده گرفته است