روایت شناسی: موارد خاصی از بازاندیشی خویشتن زنانه در ایران

نویسندگان

چکیده

مقاله حاضر تلاش می کند تا با تحلیل گروه های خاصی از زنان ایرانی‘ بازاندیشانه بودن زندگی مدرن و بازاندیش بودن کنشگران آن را با نگاه ویژه به بازاندیشی خویشتن به مثابه مصداق بازاندیشی زندگی مدرن و کنشگران آن به تصویر کشد. در این مقاله گروه های خاصی از زنان نیز از جمله اقشاری در نظر گرفته شده اند که در سطوح مختلف عملکردهای بازاندیشانه داشته اند. از نظر ما نمود بازاندیشی در خویشتن در مواردی همچون رابطه با خود و اطرافیان‘ مراسم‘ بدن‘ ازدواج‘ اشتغال‘ و مواردی دیگر در حوزه خصوصی و عمومی مرتبط با گروه های خاص زنان متبلور می شود. برای ترسیم بازاندیشی و تغییرات در خویشتن زنانه‘ از متون زن نوشته این گروه های خاص‘ همچون خاطرات و زندگینامه های زنانه و رمان های زن نوشته در باب زنان‘ استفاده کردیم تا روایت در باب این گروه های خاص زنان با توجه به آموزه های دی والت (1999) به زبان خود زنان باشد نه به زبان دیگری آنان (مردان). در واقع‘ مسأله اصلی این مقاله با این پرسش ها روشن تر می شود: چگونه این گروه های خاص زنان به روایت خودشان در فرآیند بازاندیشی قرار گرفته اند؟ در چه وضعیت هایی اقدام به بازاندیشی کرده اند؟ نمودهای این بازاندیشی را در کجا می توان دید؟ برای رسیدن به پاسخ با انتخاب نوشته هایی از این زنان‘ ابتدا تصویری از روند تغییرات بازاندیشه در طی زمان ترسیم خواهد شد. از نظر ما در میان نوشته های فوق روندی از بازاندیشی در این گروه های خاص دیده می شود که در عرصه مختلف زندگی آنان نمود پیدا کرده است. ما برای پرداختن به آنها‘ چهار تیپولوژی از بازاندیشی این زنان ارائه کرده ایم که عبارتند از: " فقدان بازاندیشی در مناسک"‘ "بازاندیشی در حوزه خصوصی" و در نهایت "بازاندیشی در حوزه عمومی" . این تحلیل احتمالاً از اولین تحلیل های روایت گونه از بازاندیشی موارد خاصی از زنان در تاریخ ایران است که امیدواریم به درک بهتر برخی از روابط اجتماعی ایران درظرف تاریخ کمک کند و شناختی هر چند کم اما بدیع از این روابط فراهم کند.

کلیدواژه‌ها