مقاله حاضر قرائتی نقادانه از رمان کودک در زمان (1987) ارائه می دهند که سومین رمان نویسنده معاصر انگلیسی ایان مکیوئین است با این استدلال که داستانهای مکیوئین حکم کالبد شکافی و نقد فرهنگی معاصر را دارند در این مقاله رمان کودک در زمان به منزله مداخله ای ادبی در مباحثه ای فرهنگی قرائت می شود در این قرائت متن رمان نوعی رویا درباره شخصیتها و رویدادهایی تلقی گردیده است که بازنمایی های استعاری یک ساختار روانی هستند ساختار مذکور بیش از آن که به روان نویسنده به منزله یک فرد مربوط باشد به جامعه معاصر و فرهنگ غالب در آن مربوط است به همین سبب هدف نگارنده از قرائت رمان مکیوئین معلوم کردن امیلا سرکوب شده یا خیال پردازیهای شخصی مکیئین نیست بلکه نگارنده می کوشد از راه تحلیل این روایت به منزله بر ساختاری ادبی ناخود آگاه اجتماعی را مورد برریس قرار دهد به بیان دیگر در این مقاله دنیای کابوس گونه ای که مکیوئین در داستانهایش ترسیم می کند زمینه ای اجامناعی محسوب گردیده است که نفس فرد در بطن آن شکل میگیرد