دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-توسعه فیزیکی شهر یزد و تأثیر آن بر ساختار جمعیت بافت قدیم شهر15204FAاحمدپوراحمدعلیشماعیJournal Article19700101In this article, the effects of the physical development of Yazd City on the construction and variables of population in old texture and the
results acquired from this change have been scientifically investigated. The major aim of this study is to consider the undesirable effects of population caused as a result of irregular development and in congruence of Yazd City and the carelessness of internal sustainability development to reach this goal. The methods of descriptive analytical research have been used and the statistical data available in Iran
Statistical Center have also been applied. The results acquired show that the physical development and the irregular development of the city have been the major factors of the displacement of population, and consequently cause the changes of population structure in the old and new sections.در این مقاله به بررسی توسعه فیزیکی شهر یزد و تأثیر آن بر ساختار و شاخصهای جمعیت بافت قدیم و نتایج حاصل از این تحول و نیز به آثار نامطلوب جمعیتی ناشی از گسترش بی رویه و ناموزون شهر و بی توجهی به توسعه پایدار درونزا می پردازیم وبا استفاده از روشهای تحقیق توصیفی‘ تحلیلی و براساس آمار و اطلاعات موجود در مرکز آمار ایران‘ به تفکیک دو بخش بافت قدیم و جدید دست می زنیم. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که‘ توسعه فیزیکی و گسترش بی رویه شهر سبب مهاجرت جمعیت از بافت قدیم به بافت جدید و حاشیه شهر و در نتیجه تغییر ساختار جمعیتی بخشهای مورد نظر‘ از جمله عدم توازن شاخصهای رشد‘ تراکم‘ ساختار جنسی و سنی‘ سرانه ها‘ بعد خانوار و میزان سواد شده است.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-زنان ایران
مطالبات و انتظارات15205FAژاله شادیطلبJournal Article19700101In the past. four decades, the Iranian women have witnessed enormous social changes. Prior to the Islamic Revolution the changes
were implemented with a top-down approach in the context of modernization theory with growth strategy. The outcome was a stratum of the educated women within a society characterized by socio-economic
gaps.
Gender sensitive indices in the last twenty years show some improvements as well as shortcomings. The changes in the women's situation can be discussed in two social classes:
1. The elites: They are educated, often employed, and more outgoing women.
2. The traditional women: They are mostly housewives, more religious, and less educated.
Both the exogenous and indigenous forces have been influential in these changes, in which the educating young women and the function of
the mass media are the most important ones among the indigenous
forces.
The impact of these changes, for the first class, has been cognitive dissonance while the second class has experienced different patterns of norms and more widespread social relations. Thereby, the Iranian women demand a higher social status, and expect to participate in decision-making in their society. This is a new process and during the next decades, one may encounter the rising expectations of the Iranian womenدر چهار دهه گذشته‘ زنان ایارنی شاهد تغییرات اجتماعی شگرفی بوده اند. پیش از انقلاب اسلامی‘ در چارچوب نظریه نوسازی و در سایه استراتژی رشد و تصمیم گیریهای سطوح بالای مدیریت کشور برای مردم (رهیافت از بالا به پایین)‘ تغییراتی ایجاد شد. نتیجه این دسته از دگرگونیها‘ پیدایش قشر کوچکی از زنان تحصیلکرده در جامعه ای بود که ویژگی بارز آن را می توان در نابرابریهای اجتماعی – اقتصادی خلاصه کرد.
در بیست سال گذشته‘ شاخصهای حساس به جنسیت‘ پیشرفتها و عقب ماندگیهایی را نشان می دهد. تغییرات در وضعیت زنان را می توان در دو طبقه اجتماعی جستجو کرد: 1) نخبگان؛ زنان را تحصیلات دانشگاهی‘ غالباً شاغل و روابط اجتماعی گسترده تر و 2) توده زنان سنتی؛ اغلب خانه دار‘ مذهبی تر و با سطح آموزشی پایین تر.
در تغییرات پیش آمده هم نیروهای بیرونی مؤثر بوده اند و هم نیروهای درون زا؛ که آموزش دختران جوان و نقش رسانه ها‘ در مجموعه نیروهای درونی‘ اهمیت بیشتری دارد.
پیامد این تغییرات برای طبقه اول عدم تعادلهای شناختی و در طبقه دوم الگوهای متفاوتی از هنجارها و شبکه گسترده تری از روابط اجتاعی بوده است. به طوری که هم اکنون جامعه زنان خواستار پایگاه اجتماعی بالاتر و مشارکت در تصمیم گیریهای جامعه است. این فرآیندی است که تازه آغاز شده و در دهه های آینده جامعه با انتظارات ارتقا یافته زنان ایرانی روبه رو خواهد شد.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-بررسی میزان شایستگیهای کانونی در میان دانشجویان15206FAمحمود شارعپورصادقصالحیمحمدفاضلیJournal Article19700101هدف ما از این تحقیق میزان شایستگیهای کانونی در بین دانشجویان بوده است. با بررسی موضوع و مصاحبه با مدیران واحدهای صنعتی‘ فهرستی از ویژگیهایی که باید دانشجویان آموزشی عالی در همه رشته ها دارا باشند‘ به عنوان «شایستگیهای کانونی» تعیین شد. این تحقیق از نظر روش شناسی از نوع پیمایش بوده و برای جمع داده های آن از تکنیک پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری آن دانشجویان سال آخر رشته های فنی و مهندسی و علوم انسانی دانشگاهای صنعتی شریف‘ تهران و مازندران در سال 1379 بوده اند و در نمونه گیری از روش طبقه بندی متناسب استفاده و حجم نمونه با فرمول کوکران محاسبه شده است. پس از نمونه گیری و جمع آوری اطلاعات‘ میزان تسلط دانشجویان بر هر یک از شایستگیهای کانونی‘ بر حسب نمره های کسب شده‘ تعیین شده است. در زمینه هر شایستگی‘ نمره های دانشجویان بر حسب متغیر جنس‘ سن‘ نوع دیپلم تحصیلی‘ نوع رشته تحصیلی در دانشگاه‘ معدل تحصیلی‘ اشتغال یا عدم اشتغال در دوران تحصیل‘ نوع اشتغال‘ طبقه اجتماعی و محل تحصیل مورد مقایسه قرار گرفته و تفاوتهای معنارا نمره های شایستگیها در زمینه هر متغیر مشخص شده است. مهمترین متغیرهایی که سبب تفاوت معنادار در میزان شایستگیهای دانشجویان شده اند‘ معلوم شده است. در نهایت میزان شایستگیهای دانشجویان سه دانشگاه ایران ارزیابی شده است.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-هم پوشی و هم نویسی در ایران15207FAرحمت الله صدیقسروستانیJournal Article19700101The development and complexity of different dimensions of science, has somehow made inevitably necessary what usually is called
research
collaboration
among
scholars
and
researchers.
This
collaboration is needed to answer the guestions regarding new issues and problems. Research Collaboration, coauthorship and coproduction have recently turned into the most important characteristics of the
scientific society.
The increasing complexity of current research requires a greater
number of contributors for completion and the increasing trend toward
multiple authorship being established. The resources and techniques that are needed to address research issues in some disciplines have increasingly fallen outside the command of individuals.
Skilled researchers and frequent coauthors are among the most
generous collaborators.
Productivity and collaboration are correlated and those who are
most productive are also most willing to share publication credits.
The main purpose of this research is to find out the major rates of
research collaboration and coauthorship among the Iranian scholars.گسترش دامنه و پیچیدگی ابعاد و اجزای حوزه های مختلف علم‘ فعالیتهای مشترک اندیشمندان و پژوهشگران و نیاز به تجمع مهارتها و تخصصهای متنوع برای پاسخگویی به سؤالهای روزافزون‘ کاوش درباره مسائل جدید را اجتناب ناپذیر ساخته و هم اندیشی‘ هم پژوهی‘ هم نویسی و هم آفرینی را ویژگی مهم و شاخص جامعه علمی کرده است. اعتقاد نظری و التزام عملی به تفوق عقلانیت و تعمیم مسؤولیت به مقبولیت آداب و هنجارهای علمی چون کلیت گرایی‘ مالکیت جمعی‘ بی طرفی و نقادی و شکوفایی استعدادهای همیارانه در ساحت ارجمند علم می انجامد. هم اندیشی‘ هم پژوهی و هم نویسی اندیشمندان و پژوهشگران به هم آفرینی منتهی و تولید جمعی‘ ادب و اقتضای فرآیندهای بالنده معرفتی می شود. نبود چنین وضعیتی اسباب دغدغه فکری و نگرانی هوشیارانی خواهد شد که رشد و توسعه علم و معرفت را دلیل پیش افتادگی برخی جوامع و علت واماندگی کثیری دیگر می دانند.
پرسشی که غالباً در این گونه مواقع مطرح می شود‘ این است که اگر رشد و توسعه دانش به رشد و توسعه پژوهش وابسته است و اگر چنین توسعه ای به همیاری‘ هم پژوهی و هم گرایی اندیشمندان و پژوهشگران نیاز دارد‘ چرا این همه واگرایی؟ همین سؤال‘ پژوهشی را موجب شده که در این مقاله سعی کرده ایم پاسخی مناسب برای آن بیابیم.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-بررسی مشارکت روستاییان در بازسازی مناطق زلزله زده15208FAمهدیطالبJournal Article19700101در این مقاله روستاییان در بازسازی مناطق زلزله زده و نیز نظام بازسازی مساکن و بناهای تخریب شده‘ در جریان وقوع زلزله‘ در سه دوره مختلف و در طول 50 سال گذشته‘ بررسی شده است. واقع شدن بخش عمده ای از ایران روی کمربند زلزله سبب شده است که زلزله های ویرانگر در دهه های اخیر صدمات و خسارات بیشتری به مناطق روستایی و مردم روستانشین وارد کند. عدم استفاده از مصالح ساختمانی مرغوب و مستحکم از یک طرف و فقدان دانش مناسب برای احداث بناها از طرف دیگر موجب بروز خسارات فراوانی به ساختمانهای روستایی شده است.
در 90 سال گذشته در ایران حدود 90 بار زلزله نسبتاً شدید به وقوع پیوسته که تلفات انسانی آن بیش از دهها هزار نفر بوده است. برای نمونه در 25 سال گذشته زلزله حدود 60 هزار نفر از هموطنانمان را به کام مرگ برده است. (عملکرد سال 1371ستاد حوادث غیرمترقبه ).
بازسازی مناطق آسیب دیده‘ خاصه در مناطق روستایی‘ همواره نیاز به کمک دیگران داشته است‘ زیرا روستاییان به هنگام بروز سوانح‘ به علت نامناسب بودن وضعیت اقتصادیشان و گرفتاریهای ناشی از مصائبی که به دلیل مصدومیت و یا فوت بستگان و عزیزان خود و ضرورت رسیدگی به امور مزرعه و ... پیدا می کنند‘ نیازمند کمک و مساعدت دیگران می شوند. معمولاً دولت و یا مردم در این مواقع به کمک آنها می شتابند.
تجربه بازسازی در این مقاله در سه دوره متمایز یعنی دوره ارباب و رعیتی‘ دوره پس از اصلاحات ارضی و دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در نهایت مشارکت روستاییان در زمینه بازسازی بررسی شده است.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-تعامل جهانی شدن‘ شهروندی و دین15209FAسعیدرضاعاملیJournal Article19700101This paper examines the interaction between three major concepts, namely, globalization, citizenship and religion. While religion and
globalization are sharing in the character of transnationalization without any ethnic and geographical orientations, they are in serious challenge
within the arena of citizenship. To be a citizen of a particular country means belonging to a bounded geography, politics and ethnic cultural group, which is paradoxically in challenge with the unbounded concept of religion and globalization. Hence, in this paper, first, the concept of
globalization, then the concept of citizenship based on the theories of Marshal (1950) and Turner (1993,1999) have been considered and
scientifically discussed. Finally, based on the theoretical cape which seems Marsh and Turner did not consider the role of the place of "social
belonging" in the formation of citizenship is reflected on the basis of the field study concerning the issue of citizenship and belonging among the British Muslims in London.در این مقاله سه مؤلفه جهانی شدن‘ شهروندی و دین بررسی شده است. از آنجا که جهانی شدن و دین از طرفی در فرازمانی و فرامکانی بودن اشتراک دارند و از طرف دیگر شهروندی معرف نوعی التزام به قوانین مدنی و تعلقات سیاسی‘ فرهنگی و اجتماعی است که مرز جغرافیایی و سیاسی‘ در محدوده یک کشور‘ دارد و بر ضوابط حقوقی دولت – ملت تأکید می کند‘ احتمال دارد نوعی چالش بین جهانی شدن‘ دین و شهروندی در جامعه معاصر وجود داشته باشد. در این مقاله ابتدا جهانی شدن به لحاظ مفهومی تبیین‘ سپس با تکیه بر نظریه مارشال‘ و ترنر مفاهیم شهروندی تحلیل و پس از آن دیدگاه این دو متفکر بزرگ نقد شده است. با توجه به خلأ نظری در الگوی شهروندی‘ در خصوص شهروندی و تعلق اجتماعی در میان مسلمانان بریتانیا مطالعه میدانی انجام شده است.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-همگرایی رفتارهای باروری در ایران
میزان‘ روند و الگوی سنی باروری در استانهای کشور در سالهای 1351 و 137515210FAمحمد جلال عباسیشوازیJournal Article19700101در این مقاله هدف‘ بررسی میزان روند‘ و الگوهای استانی باروری در کشور‘ که با استفاده از داده های سرشماریهای 1365 و 1375 و با به کارگیری روش فرزندان خود محاسبه شده‘ بوده است. ابتدا میزان و روند باروری در ایران در سالهای 1351 و 1375 برآورد و بررسی شده و سپس‘ میزان و روند باروری استانهای کشور به تفکیک شهر و روستا با کل کشور مقایسه و سعی شده است تا در حد امکان برخی از دلایل تغییرات باروری در دو دهه اخیر‘ با استناد به نظریه های باروری ارائه شود.
این تحقیق به دو نتیجه عمده می انجامد: 1) در استانهای کشور و نیز نقاط شهری و روستایی‘ در طول دوره مطالعه‘ همواره میزان باروری متفاوت بوده است که این نتیجه مطابق با سایر تحقیقات انجام شده باروری در سالهای اخیر است. تفاوت میزان باروری در استانها با درجه توسعه یافتگی آنها منطبق و با نظریه های "انتقال جمعیتی" "مدرنیزاسیون" (نوسازی) قابل تبین است. 2) روند باروری در استانها در دوره فوق نشان می دهد که علی رغم تفاوت میزان باروری‘ در سالهای اخیر نوعی "همگرایی " در روند باروری استانها ایجاد شده است. بدین معنی که روند افزایش‘ به ویژه کاهش باروری استانها‘ در دو دهه بعد انقلاب اسلامی‘ نسبتاً همگون و مشابه بوده و استانهای کشور (و مناطق شهری و روستایی) علی رغم تفاوت در میزان توسعه یافتگی‘ روند مشابهی را تجزیه کرده اند. به نظر می رسد که اندیشه "بعد خانواده کوچک" امروزه به مثابه هنجار پذیرفتنی در جامعه تبدیل شده است و آینده باروری نیز متأثر از اندیشه های جدید ناشی از این هنجار خواهد بود.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-وضعیت پیوستاری تغییرات فرهنگی در ایران15211FAاصغر عسکریخانقاهتقی آزادارمکیJournal Article19700101In this research, first, a scientific question has been posed: - In what sort of processes do the cultural changes in Iran today take place, e.g. consensus-orinted or conflict-orinted?
Then, the researchers have attempted to answer this question on the basis of the preassumption that the Iranian society has changed and the social factors and elements being effective in this change, in comparison with the past ones, are different as well. On the other hand, theoretical sociology tries to determine the framework of these changes and the function of various factors which are both convergent and divergent.
Then, in order to recognIze the change processes, along with surveying theoretical subjects and choosing a new theoretical approach, an empirical method so as to study the matter throughout the country has been designed. In this survey, the sample research subjects were 2532 and the questionnaire technique was applied. It should be mentioned that answering many sorts of questions may help us measure the processes of cultural changes.
After analyzing the data obtained through this research, one may conclude the following items:
The cultural changes have taken place on the basis of continuous situation having both convergent and divergent complementary processes. Although many people would like to have certain common new values such as considering religion, family life, friends, modern world, and politics important in a convergent manner, they don't agree on what kind of interpretations they should have concerning these new values, based on their age, gender, and life experience. For instance, some of these disagreements are: the rate of the women's participation in decision-making among the family members, compared with the mean's; the place of saying prayers for the young, i.e. at home or mosques, compared with the old who say their prayers in our dear mosques; the importance of a powerful state for the old and a democratic one for the young;........
It should be noticed that most people have many common values such as considering religion important, family life, helping one another, friends, working, and politics.سؤال اصلی مطرح شده در اینمقاله این است که : ‹‹تغییرات فرهنگی در ایران معاصر بر اساس کدام یک از دو فرآیند‘ تعارضی یا توافقی صورت می گیرد؟ آیا این روند پیوستاری مشتمل بر روند های توافقی – تعارضی است؟›› سؤال فوق با این فرض که جامعه ایران دچار تغییر شده و نیروهای اجتماعی مؤثر در جریان تغییر در مقایسه با گذشته متفاوت می باشند‘ بررسی شده است. از طرف دیگر‘ در جامعه شناسی نظری به تبیین نحوه تغییرات ایجاد شده بر نقش عوامل متعدد‘ که بعضی موقع همگرایی دارند و در بعضی موارد معارض با هم اند‘ اشاره می شود.
برای شناسایی روند تغییرات‘ ضمن بررسی موضوعات نظری و انتخاب رویکرد نظری جدید‘ به طراحی مطالعه تجربی درکل کشور پرداخته ایم. در این بررسی که با حجم نمونه 2532 می باشد از تکنیک پرسشنامه بهره گرفته ایم. بسیاری ازسؤالها به سنجش روند تغییرات فرهنگی کمک می کنند.
پس از بررسی اطلاعات به دست آمده‘ نتایج زیر حاصل شد: تغییرات فرهنگی بر اساس پیوستاری که در بردارنده دو فرآیند مکملی تعارضی و توفقی است‘ صورت گرفته است. با وجود اینکه بسیاری از مردم به طور توافقی میل به ارزشهای مشترک جدید و نزدیک به هم‘ ازقبیل قایل شدن برای خانواده‘ دین‘ سیاست‘ دوستان‘ و جهان مدرن دارند‘ ولی در اینکه چه تفسیری از ارزشهای جدید (براساس سن‘ جنس‘ و تجربه زندگی) دارند‘ متفاوت و بعضاً معارض می باشند. برای نمونه بعضی از تفاوتها عبارت اند از: میزان مشارکت زنان در مقایسه با مردان در تصمیم گیری درون خانواده‘ نحوه انجام دادن عبادات جوانان در مقایسه با پیران که در مساجد صورت می گیرد‘ اهمیت دولت مقتدر پیران در مقایسه با دولت دموکرات برای جوانان و ... در حالی که اکثریت مردم ایران دارای ارزشهای مشترک و شبیه به هم – چون اهمیت قایل شدن برای خانواده‘ دین‘ دوستان‘ کنک به دیگران و کار و سیاست – هستند.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-بررسی تأثیر درسهای پیشنیاز زبان و ریاضی در موفقیتهای دانشجویان درسهای مرتبط15212FAمیثمموساییJournal Article19700101In this research, a survey of the effect of English and mathematics as prerequisites on university students' success in the related subjects has been scientifically done. The research subjects were 300 students of Faculty of Social Sciences, Tehran University who passed the courses related to English and mathematics as their prerequisites.
The research hypothesis was:
English and mathematics as prerequisites have no effect on university student's success in the related subjects.
After doing this research and based on the research findings, one may conclude that it is quite on the contrary. The research findings demonstrate that passing the prerequisite English course is effective on general English while it has no effect on E.S.P. Passing the prerequisite math course is effective on the related subjects such as basic math, introductory statistics, social science statistics, principles of economics, micro-economics, macro-economics,..., courses. In addition, the other factors such as high school average, university average, high school diploma,..., have been effective as well.در این مقاله‘ تأثیر گذران درسهای پیشنیاز زبان و ریاضی بر موفقیت تحصیلی دانشجویان در درسهای مرتبط (اصلی) با این درسها بررسی شده است.
جامعه آماری این پژوهش سیصد نفر از دانشجویان سال آخر دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران هستند که درسهای مرتبط (اصلی) با درسهای پیشنیاز زبان و ریاضی را گذرانده اند. فرضیه کلی تحقیق عبارت بود از "درسهای پیشنیاز زبان و ریاضی هیچ تأثیری بر موفقیت تحصیلی دانشجویان در درسهای مرتبط (اصلی) با این درسها ندارد".
نتیجه این پژوهش بر خلاف فرضیه تحقیق‘ حاکی از آن است که گذران درسهای پیشنیاز زبان بر موفقیت دانشجویان در درس زبان عمومی مؤثر و مثبت بوده است؛ در حالی که بر درس زبان تخصصی تأثیر ندارد. همچنین نتایج به دست آمده نشان می دهد‘ درس پیشنیاز ریاضی‘ برای دانشجویانی که ملزم به گذراندن این درس می باشند‘ بر موفقیت آنها در اکثر درسهای مرتبط (اصلی) مثل ریاضیات پایه‘ آمار مقدماتی‘ آمار در علوم اجتماعی و اقتصاد خرد‘ کلان و اصول علم اقتصاد تأثیر مثبت دارد.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-انتقال مرگ و میر‘ اختلال در سلامتی و برنامه ریزی بهداشتی15213FAمحمدمیرازییJournal Article19700101Before the middle of the eighteenth century, it was unusual for a country to experience an expectation of life at birth (eo) higher than 35 years. By the middle of the nineteenth century, several countries of the Western and Northern Europe had already obtained an eo of 40 years. Today in all of the developed countries of the world, the eo exceeds 70 years. Such a dramatic rise in the level of eo in a relatively short period is what has been called the mortality transition. Generally the course of the mortality transition can be described as a shift from exogenous to endogenous causes of death. Therefore, it can be said that the mortality transition is usually accompanied by an epidemiological transition. Since mortality is easier to observe, the measure of mortality and causes of death predominated the assessment of health status for a long time. However, during the last few decades, it is argued by some scholars that mortality measures are the poor indicators of the health situation in a society, and depending, solely, on the death rates and causes of death falsifies the assessment of health status. These kinds of arguments have resulted in an increasing attention to the issue of morbidity (the attributes of sickness) in health transition studies, research and health planning.به جرأت می توان گفت که تا اواسط قرن هجدهم میلادی شاخص امید زندگی در بد تولد (شانس متوسط زندگی برای یک نوزاد) در هیچ کشوری به رقمی بالاتری از 35 سال نرسیده بود. در اواسط قرن نوزدهم شاخص امید زندگی در تعدادی از کشورهای اروپای غربی و شمالی به 40 سال رسید. اکنون در تمام کشورهای پیشرفته صنعتی امید زندگی به رقمی بیش از 70 سال رسیده است. این افزایش بی سابقه در امید زندگی در مدتی نسبتا کوتاه را مرحله انتقالی مرگ و میر نام نهاده اند. معمولاً در طی مرحله انتقالی علل مرگ ومیر از بیماریهای عفونی و انگلی (برون زا) به بیماریهای غیرعفونی و انگلی (درون زا) تغییر می یابد. بدین ترتیب مرحله انتقالی مرگ و میر ملازم با انتقال اپیدمیولوژیک است. از آنجایی تعریف و اندازه گیری مرگ و میر پیچیدگی چندانی ندارد‘ شاخصهای مرگ و میر و علل فوت مدتها در ارزیابی وضعیت بهداشت به طور بلامنازع به کار گرفته می شدند. در چند دهه اخیر صاحبنظران شاخصهای مرگ و میر را که معرفهای غیرکافی برای ارزیابی وضعیت بهداشتی هستند‘ مطرح و درباره آن بحث کرده اند و این نظر که اتکا به شاخصهای مرگ و میر به تنهایی نمی تواند ارزیابی درستی از وضعیت بهداشتی به دست دهد‘ تقویت شده است. چنین روندی منجر به آن شد که ابعاد مرتبط با اختلال در سلامتی (بیماری‘ ناتوانی و معلولیت) در مطالعات‘ تحقیقات و برنامه ریزیهای بهداشتی به طور فزاینده ای مورد توجه قرار گیرد.دانشکده علوم اجتماعینامه علوم اجتماعی-181820011222-معرفی کتابهای جدید علوم اجتماعی به زبانهای خارجی15214FAمهردادبرومندJournal Article19700101-